سر به روي شانه هاي مهربانت ميگذارم
عقده ي دل ميگشايد گريه ي بي اختيارم
از غم نامردمي ها بغضها در سينه دارم
شانه هايت را براي گريه كردن دوست دارم، دوست دارم
بي تو بودن را براي با تو بودن دوست دارم، دوست دارم
خالي از خودخواهي من، برتر از آلايش تن
من تورا بالا تر از تن، برتر از من دوست دارم
عشق صدها چهره دارد، عشق تو آیینه دارد
عشق را در چهره ي آيينه ديدن دوست دارم
در خموشي چشم من را، قصه ها و گفتگوهاست
من تورا برجذبه ي محراب ديدن دوست دارم
من تورا بالا تر از تن، برتر از من دوست دارم
سر به روي شانه هاي مهربانت ميگذارم
عقده ي دل ميگشايم گريه ي بي اختيارم
از غم نامردمي ها بغضها در سينه دارم
شانه هايت را براي گريه كردن دوست دارم، دوست دارم
در هوای دیدنت یک عمر در چله نشستم
چله را در مقدم عشقت شکستن دوست دارم
بغض سر گردان ابرم قله ی آرامشم تو
شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم
من تو را بالاتر از تن برتر از من دوست دارم
درباره این سایت