محل تبلیغات شما

سر نهادیم به سودای کسی کین سر از اوست
نه همین سر که سر و جان جهان یکسر از اوست
گر گل افشاند و گر سنگ توان کتمان کرد
مجلس و ساقی و مینای و می و ساغر از اوست
گر به طوفان شکند یا که به ساحل فکند
ناخدایی ست که هم کشتی و هم صرصر از اوست
من به دل دارم و شاهد به رخ و شمع به سر
آنچه پروانه دل سوخته را در پر از اوست

از من ای باد بگو خیل نکوکاران را
غم مدارید که گر جرم زما آذر از اوست
هوس خام بود شادی دل جز به غمش
خنک آن سوخته کش سود غمی بر سر از اوست
چه نویسم که سزاوار سپاسش باشد
معنی و لفظ و مداد و قلم و دفتر از اوست
خرم از دولت شه تا به ابد باد جهان
کاین فروغی که بر خلق ضیا گستر از اوست

"نشاط اصفهانی"

شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم(شعر آهنگ)

من کجا، باران کجا

با صد هزار دیده تماشا کنم تو را

سر ,دل ,اوستگر ,گر ,سوخته ,هم ,سر از ,از اوست ,از اوستگر ,کین سر ,سر نهادیم

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

شيهه ي آفاق